الینا الینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

◕‿◕الینا خوشگل مامان و بابا ◕‿◕

وقایع اتفاقیه

سلام به همه دوستان عزیز بعد از ٨ روز اومدیم عروسکم امسال اولین عید شما گلکم بود خیلی اوایل خوب نبود چون شما مریض بودی ولی در کل خدا رو شکر ١/١/٩١ تولد مادرجون (مامانی) رفتن خونه مادرجون (بابایی) اما چون شما حوصله نداشتیم زودی برگشتیم ٢/١/٩١ عیدی دیدنی خونه خاله های باباجون  دایی ها و...... تولد ن نی عمه سمیه بعد از ١٠ سال خبر خوشحال کننده ای بود ٣/١/٩١ ادامه عید دیدنی ها شنیدن خبر بد مریض شدن نینی عمه سمیه ٤ و٥ و٦و ٧ و٨ هم به همین منوال گذشت عید ودید بازدید ما هم یه پامون خونه خودمونه یه پامون خونه مادرجون چون مادر جون هنوز نمیتونه کار کنه  راستی دایی جواد ٦ دوباره مثل پارسال رفت شمال راستی الینا ٤ سالروز عقد منو بابا...
8 فروردين 1391

برای گلم

الینا جون عزیزم امیدوارم که دیگه مریض وبی حال نشی    مامانی اصلا طاقت مریضیتو نداره      همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟       تمام دارایی من قلبی است که در سینه دارم و برای تو می تپد ، آن را به تو تقدیم میکنم       از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت   امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق   خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . .     و تو آن شبنم عشقی که با آ...
2 فروردين 1391

تولد مادر جون

    گویند مرا چو زاد مادر   پستان به دهان گرفتن آموخت       شبها بر گاهواره من   بیدار نشست و خفتن آموخت   دستم بگرفت و پا به پا برد   تا شیوه راه رفتن آموخت   یک حرف و دو حرف بر زبانم   الفاظ نهاد و گفتن آموخت       لبخند نهاد بر لب من   بر غنچه گل شکفتن آموخت   پس هستن من ز هستن اوست   تا هستم و هست دارمش دوست   شد مکتب عمر و زندگی طی   مائیم کنون به ثلث آخر   امروز 1 فروردی...
2 فروردين 1391