ماجرای شیر مادر
الینا جون روزیکه به دنیا اومدی خیلی زیبا بود و زیباتر از اون شیر خوردنت بود مامانی
اما وقتی شب از مامانی جدا شدی و رفتی ان ای سیو دیگه شیر نخوردی
مامانی هم که رفت خونه باید شیرشو میدوشید تا خشک نشه که کلی واسه شیر دوشیدن مصیبت کشیدیم بماند
خلاصه تا اینکه 9 روزگی شیر خوردن واسه شما خوشگل خانم شروع شد
اما چون تو بیمارستان خیلی مامان بهش فشار عصبی وارد شد
شیرش در استانه خشک شدن بود
تا اینکه خاله حمیده زنگ زد و گفت پنیرک وپونه بخورم تا شیرم خوب بشه
دست خاله حمیده درد نکنه
خدا رو شکر الینا از شیر مادر محروم نشد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی