الینا الینا ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

◕‿◕الینا خوشگل مامان و بابا ◕‿◕

قصه امشب

1390/10/13 13:42
نویسنده : مامان الینا
150 بازدید
اشتراک گذاری

در آبگيري ، چند ماهي زندگي مي

 كردند . روزي از روزها صيادان آمدند و

 تعداد زيادي از آنها را شكار كردند و روز

 بعد هم آمدند چند تاي ديگر شكار

 كردند تا بالاخره ، فقط سه ماهي در

 آبگير باقي ماند . دو تا از آن ماهي ها 

بسيار دانا و بسيار چابك بودند و يكي از

 آنها نادان و عاجز بود و از قدرت انديشه

 اش استفاده نمي كرد . روزها گذشت

 و صيادان تصميم گرفتند كه باز هم به

صيد بپردازند و همين طور كه با هم

 صحبت مي كردند ، ماهي ها شنيدند .

 آن ماهي كه از همه داناتر بود و چندين

 بار از دست صيادان جان سالم بدر برده

 بود و بسيار زرنگ و تندوتيز بود كمي

 فكر كرد . سپس به آن قسمتي كه آب

 شدّت پيدا مي كند و به جاي وسيعتر و

 عميق تر مي رسد خودش را رسانده و

 به سرعت خود را از محل دور كرد و

نجات يافت ماهي دوم بسيار فكر كرد و

 با خود گفت : تقصير از خود من است

 كه غفلت كرده بودم ، اينجا جاي من

 نبود و بايد بعد از حمله صيادان همان

 موقع فرار مي كردم . سپس به فكر

 طولاني فرو رفت و بعد از مدتي با

 خودش گفت : درست است كه الان

 دير شده و ممكن است تلاشم بي

 فايده باشد ، امّا سعي مي كنم تا

نجات پيدا كنم . آنگاه خودش را به

 مردگي زد و بر پشت خوابيده روي

سطح آب حركت مي كرد . صياد او را

 ديد و فكر كرد كه مرده است و باز هم

 او را انداخت داخل آب و او به سرعت

 خود را به جاي ديگري از آب رسانيد و

 چشم صياد از اين مسئله دور و بي

 خبر بود . و بالاخره نوبت سومين ماهي

 كه تنبل ترين ، ترسوترين و بي فكرترين

 آنها بود رسيد . آنقدر نگران و حيران بود

 كه ظاهرش همه چيز را نشان مي

 داد . سر گشته و وحشت زده بود و به

 حالت عجز راه مي رفت تا اينكه نظر

 صيادان را جلب كرد و گرفتار شد . از

 اين داستان نتيجه مي گيريم كه : 1ـ

 انسان بايد در تمام موارد زندگيش

 تنبلي را كنار بگذاريد و در صورت بروز

 مشكلات ، خوب فكر كند و فرصت را از

 دست ندهد و كاري انجام دهد . 2ـ

 بهتر است قبل از اينكه كار به جاي

 باريك بكشد و مشكلات بيشتر شود و

 نتوانيم حل كنيم چاره انديشي كنيم و

 به قول معروف علاج واقعه قبل از وقوع

 نمائيم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)