الینا الینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

◕‿◕الینا خوشگل مامان و بابا ◕‿◕

صحبت های الینا و مامانی

مامان الینا:سلام مامانی هر چی به عید نزدیک میشیم بیشتر دلم میگیره الینا:چرا ؟ مامان الینا:مگه دلیلشو چند بار بهت نگفتم؟ الینا:نه مامان جون نگفتی مامان الینا :اخه دیگه عید بعد از این همه مدت(از تولد شما)باید بریم خونه خودمون ...
5 اسفند 1390

مهربونم

دختر عزیزم هر روز یه شیرین کاری جدید میکنی و ما کلی ذوق میکنیم لحظه به لحظه شیرین تر میشی    خدارو شکر غریبی نمیکنی و با همه مهربونی     نی نی های دیگرو خیلی دوست داری وقتی اونا رو میبینی    کلی میخندی   خلاصه کلید قلبم دست شماست عزیزم ...
2 اسفند 1390

مادرجون دستت درد نکنه

راستی الینا گلم مادرجون هم یه سری خرید برات کرده دستش درد نکنه مادر جون بووووووووووووووووووووووووس واسه مادر جون از طرف الینا   الیناتولدمادر جون 1/1/1348 یعنی امسال واسه مادرجون چی بخریم امسال نه واسه تولدش نه واسه عیدی نمیدونم واسش چی بگیرم ...
2 اسفند 1390

خرید لباس برا الینا

وای الینا مامان جون چقدسخته ادم واسه بچش میخوادخرید  کنه با اینکه من مشکل پسند نیستم اما خرید سخت بود کوزه گر از کوزه شکسته اب میخوره :مصداق ما عزیزم چون مغازه بابا علیرضا لباس نداشت مجبور شدیم بریم بیرون خرید دیروز یه سری مرکز تجاری ها رو چرخیدیم امروز هم یه سری البته به امید خدا امروز تموم شد عکساشو سر فرصت میذار م ...
28 بهمن 1390

کارای الینا

عشق من هرچی بهت میدیم فوری تو  دهنت میکنی و میخوای بخوریش     عروسکم وقتی از خواب بیدار میشی گریه نمیکنی و دورو برت رو نگاه میکنی     فدات بشم الهی که داری بزرگ میشی         عزیزم اصلا غریبی نمیکنی و با هرکی باهات صحبت میکنه لبخند میزنی فدای دختر مهربونم برم الهی     پرنسس من هرچی دستمونه میخوای بگیری       عشق من خیلی کنجکاو نگاه میکنی و میخوای همه چی رو بشناسی     ...
27 بهمن 1390

ولنتاین مبارک

با تو از خاطره ها سرشارم. با تو تا آخر شب بیدارم عشق من دست تو یعنی خورشید گرمی دست تو را کم دارم این کادو من وبابا علیرضا به عشق زندگیمون     برا بابایی هم کتاب رباعیات خیام گرفتم که بعداااااااااااااا عکسشو میذارم بابایی هم به من طبق معمول پول داد ...
27 بهمن 1390