الینا الینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

◕‿◕الینا خوشگل مامان و بابا ◕‿◕

اندر احوالات مامان الهام

سلام سلام ببخشید یه چند روزی نبودیم 4 شنبه 10/12/90 همش تو خونه بودیم مشغول کارا بعد ازظهرهم با الینا رفتیم پارک 5 شنبه 11/12/90 قرار بودیم با خاله فاطی بریم گوهردشت پارچه فروشی که مادرجون کارگر داشت خلاصه الینا مادرجون بخواد یا نخواد   سالی یه بار حداقل کارگر داره بعدش مادربزرگ من اومد خونه مادرجون البته اومده بودعیدی بیاره واسه مادرجون خلاصه تا کارگرا رفتن منو خاله فاطی هم از بیرون اومدیم  و طی یک  حرکت انتحاری شروع به تمییز کردن کردیم بعدشم چون خسته بودیم وحال نداشتیم غذا سفارش دادیم  ساعت 11:30 بود مهمونا رفتن ما هم خسته بودیم وخوابیدیم صبح جمعه12/12/90 ...
15 اسفند 1390

لالایی قدیمی

لالالالا گل لاله ببین مامانی خوشحاله میخونه سوره ی قرآن میخونه هی دعا مامان لالالالا گل پیچک بخواب ای کودک کوچک همه می گن میاد آقا امام مهربون ما لالالالا لالایی میشه دنیای ما عالی پر لبخند و خوشحالی گل ریحون و نعنایی لالالالا گل شبنم به یاد مکه و زمزم لالالالا گل آلو به یاد ضامن آهو همیشه باشی با وضو
15 اسفند 1390

کارای الینا

خالینا گل مامانی این روزا دیگه چهار دستو پا رو کامل میری   خیلی خیلی شیطون شدی البته خدا رو صد هزار مرتبه شک ر       چند روزیهست که دستتو به مبل میگیری بلند میشی حدودا 5 الی 10مین سرپا وای میسی   نفس مامان عزیز بودی عزیز تر شدی شیرین بودی شیرین تر شدی   وایالینا جون برات لاک زدم کلی ذوق کردی   ...
15 اسفند 1390

الینا و بازار گردی

وای امروزکلی حال کردم به خاطر اینکه از بعد تولد شما با این لذت نچرخیده بودم کلی حال داد با مادر جون خاله فاطی وزهرا رفتیم بیرون کلی مغازه سرزدیم کلی کیف کردیم شما هم با اشتیاق فراوان مغازه ها رو نگاه میکردی بعدشم من و شما رفتیم پاساژ پیش بابایی کلی حال داد ...
10 اسفند 1390

مادرجون زنده باشی

چند روز پیش مادرجون صدام کرد گفتمیخواد باهام صحبت کنه ما هم کلی تفکر که میخواد چی بگه یه دفعه دیدم داره شروع به وصیت کردن میکنه نمیدونم چرا؟ چند روز از اون موضوع گذشت منم ناراحت بودم از دست مادر جون که مادر جون رفته بود دکتر و بهش گفته بود باید سریعا عمل بشه برا ٧ بهشوقت عمل داده بود چه سریع ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ امامادر جون گفته بود که هفته بعد یعنی١٢ اما الینا مامانی تو دلم غوغا به پا شده هنش یاد اون حرفاش میافتم دلم میگیره ناراحتم مادر جون خیلی سختی کشیده الینا ازخدا بخواه اونو از پیشما نبره خدا جون این استرس رو ازم دور کن      
8 اسفند 1390

چه کار کنم ؟

الینا جون موندم چه کار کنم عید بریم مسافرت یا نه  اخه به خاطر شما میترسم  از یه طرف هم از  اردیبهشت که از مکه اومدیم  هیچ جا نرفتیم دلم مسافرت وتغییر اب وهوا میخواد از یه طرف هم فکر شما رو میکنم     ...
6 اسفند 1390

الینا و هدیه هاش

راستی مامان جونی الان میخوام لیست کادو هایی رو واست اوردن بنویسم مادرجون (مامان):١ النگو مادرجون(بابا): النگو عمو امین: النگو دایی جواد:النگو خاله فاطمه:عروسک عمه سمیه:وجه نقد خاله فاطی//خاله مامان :وجه نقد عمه مولود//عمه مامان :گوشواره عمه خدیجه //عمه مامان وجه نقد عمو محمد //عمو مامان:پلاک طلا عمو امید و خاله الناز : وجه نقد عمو حمید وخاله رویا :وجه نقد +سکه پارسیان دختر عمه های مامان : وجه نقد خاله نسیم ونسترن:عروسک گاو خاله هلیا:عروسک خاله الهام:یه لباس خوشگل خاله ساجده و خاله پرتو :عروسک خاله های بابایی: وجه نقد خاله حمیده : وجه نقد دختر دایی مادرجون...
6 اسفند 1390

كوليك شيرخواران

كوليك دقيقا به چه معني است؟ تقريبا 20 ٪ همه شيرخواران دچار كوليك مي شوند. كوليك يك اصطلاح كلي است براي گريه هاي غير قابل كنترل در كودكي كه از ساير جهات سالم است. شيرخوار دچار كوليك بيش از سه ساعت در روز و براي بيش از سه روز در هفته گريه يا نق نق مي كند. اين مساله با شيوع يكسان بين كودك اول و ساير كودكان و نيز بين دخترها و پسرها ديده مي شود. مشكل است بگوييم كوليك براي كدام يك دردناكتر است، والدين يا كودك. يك شيرخوار مبتلا به كوليك بطور آشكار حالت پريشاني و ناراحتي دارد و نمي تواند آرام گيرد. والدين نيز ممكن است بعلت شنيدن صداي گريه هاي كودك براي ساعتها دچار پريشاني و آشفتگي شوند و اين امر ممكن است بقدري باشد كه نهايتا آنها را نيز وادار به...
5 اسفند 1390

صحبت های الینا و مامانی

مامان الینا:سلام مامانی هر چی به عید نزدیک میشیم بیشتر دلم میگیره الینا:چرا ؟ مامان الینا:مگه دلیلشو چند بار بهت نگفتم؟ الینا:نه مامان جون نگفتی مامان الینا :اخه دیگه عید بعد از این همه مدت(از تولد شما)باید بریم خونه خودمون الینا: مامان جون ناراحت نباش من دخمل خوبی هستم تو همه کارا کمکت میکنم مامان الینا:قربون فرشته خانم یکی یه دونم برم ...
5 اسفند 1390