الینا الینا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

◕‿◕الینا خوشگل مامان و بابا ◕‿◕

عشقم سالروز امدنت مبارک

از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . . تولدت مبارک     در شب زیبای میلادت تمام وجودم را که قلبی ست کوچک در قالب قابی از نگاه تقدیم چشمان زیبایت میکنم و با بوسه ای عاشقانه تولدت را تبریک می گویم آغاز بودنت مبارک   ای زیبا ترین ترانه ی هستی ، بدان که شب میلادت برایم ارمغان خوبی ها و زیبایی هاست پس ای سر کرده ی خوبی ها میلادت مبارک . . .   سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک ...
20 تير 1391

هدیه های مروارید جیگر طلا

هدیه هایی دندونی: مادرجون (مامانی) : ٥٠ هزار تومن مادر جون (بابایی):بلوز و شورت مامان وبابا :١٠٠هزاز تومن خاله فاطمه :اغوشی عمه سمیه :٥ هزار تومن عمو امین :٢٠هزار تومن خاله فاطی : عروسک خر خاله رویا : عروسک اژدها خاله الناز :تاب خاله زهرا :سارافون مریم مامان بیتا : پلنگ صورتی زندایی: عروسک خاله مریم :١٠هزارتون دوستای مادرجون هم لباس و عروسک دست همگی درد نکنه زحمت کشیدین ...
11 ارديبهشت 1391

شیطون واسه یه ثانیه

این روزا خیلی شیطون شدی همش میری سراغ tvهمش میخوای باند رو داغون کنی به تلفون علاقه زیادی نشون میدی  همش میکوبی به این ور و اونور   تمام نخ ها و ریشه های تزیینی مبل مادرجون رو کندی     عاشق مشت کوبیدن روی کیبورد هستی   علاقه زیادی به وسایل اشپزخانه داری       ...
19 فروردين 1391

وقایع اتفاقیه

سلام به همه دوستان عزیز بعد از ٨ روز اومدیم عروسکم امسال اولین عید شما گلکم بود خیلی اوایل خوب نبود چون شما مریض بودی ولی در کل خدا رو شکر ١/١/٩١ تولد مادرجون (مامانی) رفتن خونه مادرجون (بابایی) اما چون شما حوصله نداشتیم زودی برگشتیم ٢/١/٩١ عیدی دیدنی خونه خاله های باباجون  دایی ها و...... تولد ن نی عمه سمیه بعد از ١٠ سال خبر خوشحال کننده ای بود ٣/١/٩١ ادامه عید دیدنی ها شنیدن خبر بد مریض شدن نینی عمه سمیه ٤ و٥ و٦و ٧ و٨ هم به همین منوال گذشت عید ودید بازدید ما هم یه پامون خونه خودمونه یه پامون خونه مادرجون چون مادر جون هنوز نمیتونه کار کنه  راستی دایی جواد ٦ دوباره مثل پارسال رفت شمال راستی الینا ٤ سالروز عقد منو بابا...
8 فروردين 1391

برای گلم

الینا جون عزیزم امیدوارم که دیگه مریض وبی حال نشی    مامانی اصلا طاقت مریضیتو نداره      همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟       تمام دارایی من قلبی است که در سینه دارم و برای تو می تپد ، آن را به تو تقدیم میکنم       از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت   امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق   خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . .     و تو آن شبنم عشقی که با آ...
2 فروردين 1391